سبک با هم بودن...
سلام...
اما بعد...
توی این ایام که همه حقوقی و بسیار در فضای علمی مطلب میذارن دیدم که سبک زندگی و اینها که میگن بهونه خوبیست برای ...
و فرصتی با شه ایشالا واسه فکرکردن برای سبک زنده موندن ِ نه با زور و نیرنگ موندن و راهی برای فرار از زندگی سنگی(سکولار)...
بسم حبیب...
رفیق باوفا و مشتی...
اوائل خیلی هم دیگه رو توی شهر می دیدند و باهم بودند اونقدر که می گفتند این دوتا با هم از دنیا میرن ...حتی یه بار میثم تمار توی بازار کوفه گفته بود چطور کشته میشن(واسه خدا شهید میشن).خیلی هوای همدیگه رو داشتن تا این که روزهای بی جان گذشت ورسید اون روزی که هردو برایش ثانیه ها رو خسته کرده بودن ،روزی که جان عالمیان زنده کرده روزها رو
آن زمان که حسین بن علی قدم به کربلا نهاد این دو رفیق جان گرفته بودند هرچند پیر شده بودند اما با حسین معنا گرفتن مسلم(ابن عوسجه)خود را زودتر رسانده بود حبیب(ابن مظاهراسدی) هم تاخیر داشت اما رسوند خودش رو چون رفقات با حسین رو با هستی عوض نمیکنه...
چقدر رفیقت رو دوست داری...(ایشالا شهید شدی)
لحظه های آخر جون دادن مسلم بود حبیب اومد کنارش مسلم یه نگاه بهش کرد انگار میخاست تموم زندگیش رو بده به حبیب ...گفت :هوای این مرد رو داشته باش..دستان مسلم به سمت حسین بود که شهید شد...حبیب هم حرفای غیر زمینی رفیقش رو زمین نذاشت و شهید شد...
فتامل...
این تذهبون...؟؟؟
دانشگاه امام صادق عليه السلام به عنوان