>>به نام خدا
>>دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: 
>>مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
>>بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
>>داد، بعد لبخندی زد و گفت: 
>>چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان
>>جایزه برداری.
>>ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
>>برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
>>شکلاتهاتو بردار"
>>دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "
>>بقال با تعجب پرسید: 
>>چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟ 
>>و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
>>--------------
>>پی‌نوشت: 
>>
>>داشتم فکر میکردم حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و
>>مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره
>>امام صادق علیه السلام در دعایی می‌فرماید:
>> 
>>يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه‏
>> 
>> 
>>ای عطا کننده‌ی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
>> 
>>کافی، ج 2، ص 259   

للحق...